آسمان زرد کم عمق
فیلم دارای فضایی موهوم و مبهم است، فضایی که به ضرورت و صلاحدید
کارگردان به وجود آمده و ما هرچه در رمزگشایی آن بکوشیم ، بیهوده و غلط
است. هیچ چیز مشخص نیست و نباید هم باشد. هیچ کجای زندگی غزل و مهران مشخص نیست. تنها
چیزی که از این دو میدانیم یک کلیت است ؛ نه میفهمیم واقعا غزل یک هیولا
است و نه متوجه می شویم که مهران عاشق واقعی غزل.شخصیت های این فیلم
خاکستری نیستند ، این ها در هاله ای از ابهام قرار دارند تا ما را به
استیصال بکشانند.فیلم دایرهی تقدیری را به نمایش میگذارد که علاوه بر
اینکه از آن گریزی نیست ، هیچ فهمی هم از آن نداریم.ما عاجزیم از آنکه
جزئیات « آرام و گنگ » را تحلیل کنیم.ما تنها می توانیم نگاه کنیم به جهان
مریض و گنگ غزل و مهران که دوّار است و آغاز و پایانی ندارد.ما در ذهن
مهران چرخ میزنیم و باز به ابتدای کار میرسیم.اتفاقاتی که افتاده در عین
سادگی _ کمعمق _ غیر قابل باور و گنگ _ زرد _ است.نفس نفس زدن غزل را می
شنویم و حال میدانیم که او یک دنیا پر از ابعاد ناشناخته _ آسمان _ است.
ما « فقط نگاه میکنیم » به آسمان زرد کمعمق ، به غزل...
پیشنهاد تماشای فیلم را چند ماه پیش، دقیقا همزمان با اکران فیلم در سینماهای مشهد، کیارنگ علایی عزیز داد. اما متاسفانه به دلیل مشغله های بسیار زیاد فرصت دیدن فیلم پیش نیامد تا دیشب. :)
آسمان زرد کم عمق از جنس همان فیلمهاییست که استاد علایی ترم اول برای دانشجوهای عکاسی خود به نمایش می گذارد.
وبلاگ ارزشی و جالبی دارید
بنده با مطلبی در مورد سخن چینی به روزم
خیلی جالبه
حتما سر بزنید
ممنون
التماس دعا